امام سجاد(ع) و جامعه آشفته پس از عاشورا
در این میان علی بن حسین(ع) ـ که به تقدیر الهی در بستر بیماری بود و از اینرو از کشتار واقعه عاشورا در امان مانده بود ـ بار ولایت را که میراث پدر شهیدش بود بر دوش گرفت و هادی و راهنمای امت گردید.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در دهمین روز از سال 61 هجری، تاریخ اسلام شاهد خونبارترین صحنههای خود بود که در آن نزدیکترین کسان به رسول خدا(ص) را به قتل رساندند و بر کشتههایشان شادی نمودند و ایشان را از دین خارج شده خواندند.
در این میان علی بن حسین(ع) ـ که به تقدیر الهی در بستر بیماری بود و از اینرو از کشتار واقعه عاشورا در امان مانده بود ـ بار ولایت را که میراث پدر شهیدش بود بر دوش گرفت و هادی و راهنمای امت گردید.
در این مقطع زمانی وظیفه امام ایجاب مینمود به دفاع از شهیدان کربلا بپردازد و چهره واقعی قاتلین و مسببین آن را آشکار سازد، از اینرو میبینیم که در کاخ ابنزیاد در کوفه و نیز در مجلس یزید در شام با ایراد سخنان رسا و فصیح درباره علل قیام پدرش حسین بن علی(ع) و مظلومیت و پاکی ایشان، قلبهای سنگین و سخت را متحول میساخت تا بدان که ضجیج (شیون و فریاد) از خلق برخاست و آوازها به گریه بلند شد. یزید از فتنه خلق بترسید، موذن را گفت تا خطبه بر او (امام سجاد(ع)) ببرد و بانگ نماز گوید. موذن گفت اشهد ان لاالهالاالله. علی(ع) فرمود: موی و روی و گوشت و خون من بدین کلمه گواهی همی دهد؛ و چون موذن گفت: اشهد ان محمد رسولالله. علی(ع) از فراز منبر جانب یزید نگریست و فرمود: این محمد جد من است یا جد تو؟ پس اگر گویی جد من است دروغ گفته باشی و اگر گویی که جد توست، پس از چه روی خاندان او برانداختی و ذریت او بکشتی؟ 1»
همچنین امام در این خطبه که در شام و در مسجد اموی ایراد فرمودند به زیبایی حقیقت ولایت و شأن آن را بازگو نمودند، آنجا که فرمودند: «منم فرزند مکه و منا و منم فرزند زمزم و صفا» که هنوز گوش هوش عارفان بر این گفتار نغز است و تفسیرهای ژرف بر آن نگاشتهاند.
از سوی دیگر، آشفتگی شگرفی در زمان حضرت سجاد(ع) بر جامعه اسلامی مستولی بود. فرقههای کلامی در اسلام رو به تزاید بود و از زمان شهادت امام علی(ع) عقاید غلوآمیز شیعه نیز پای به میدان نهاده و جبریه و مرجئه و خوارج نیز در نشر عقاید خویش میکوشیدند.
از سوی دیگر بعد از شهادت سالار شهیدان(ع) نیز فرقههای مختلفی از پیکره اسلام و تشیع جدا شدند؛ گروهی به مختار ثقفی گرویدند که مختاریه و کیسانیه به وجود آمد و به امامت محمد بن حنفیه معتقد گشتند.
عدهای «گفتند امامت پس از حسین[بن علی(ع)] منقطع شد و امامان سه تن بیش نبودند»2؛ برخی از کیسانیان نیز به مهدویت محمد بن حنفیه معتقد گشتند3.
از دیگر روی گروههای مختلف سیاسی نیز دست به کار بودند تا هریک بهره خویش را از وضع به وجود آمده بگیرند. عبدالله بن زیبر در مکه عَلم استقلال برافراشت و با یزید به جنگ برخاست، این امر باعث جنگی در مدینه (واقعه حره) شد که حاصل آن جز بدنامی و شرمندگی در تاریخ نبود، چراکه عامل یزید (مسلم بن عقبه) پس از پیروزی بر قوای مدینه (که به رهبری عبدالله بن حنظله بر یزید شوریده و با عبدالله بن زبیر هم پیمان شده بودند) سه روز مال و ناموس ایشان را بر سپاهیان شام مباح اعلام نمود، اما در این واقعه امام سجاد(ع) و حرم ایشان با احترام از سوی مسلم بن عقبه مواجه شدند.4
حال در این شرایط بحرانی که هنوز یاد و خاطره فاجعه عاشورا در اذهان و قلوب مردمان درد و غصه میافزاید و خاندان رسول هنوز عزادارند، وظیفه امام است که بر پرسشهای مختلف پاسخ دهد و شبهات جامعه اسلامی را برطرف نماید و از سوی دیگر شیعیان را از مداخله در هرگونه تنش و قیام منع نماید تا مبادا اغراض شخصی به جای خونخواهی و دینمداری غالب شود.
اینگونه بود که حیات آن حضرت با درد و اندوه و نیز رنج و سختی همراه بود و نیز هدایت و رهبری ظاهری و باطنی شیعیان و تبیین اسلام حقیقی و معنوی و منزه نمودن آن از تعابیر و تفاسیر گوناگون و جعلیات مختلف که از زمان معاویه بهشدت و حدت در جریان بود، اموری بود که میبایست با تدابیر صحیح حضرت زینالعابدین رفع گردد. و اوضاع زمان بدینگونه بود تا وقت آن شد که روح منور امام از پیکر مطهرش جدا شود، در حالی که در چهرهاش اثر سجدههای بسیار، نمایان و بر دوشش از کشیدن انبان غذا در شبهای تار برای یتیمان و گرسنگان آثار زخم هویدا بود.5
پینوشتها:
1 ـ فیض الدموع، بدایع نگار تهرانی، تصحیح اکبر ایرانی قمی، انتشارات هجرت 1374
2 ـ فرق الشیعه، نوبختی، ترجمه محمدجواد مشکور، علمی و فرهنگی 1391
3 ـ تاریخ فرق اسلامی2، حسین صابری، سمت 1392
4 ـ تاریخ شیعه و فرقههای اسلام تا قرن چهارم هجری، محمدجواد مشکور،
انتشارات اشراقی 1386
5 ـ تاریخ یعقوبی، ابنواضح یعقوبی، به اهتمام سیدمحمدصادق بحرالعلوم، چاپ
منشورات مکتبه الحیدر 1384 قمری