مهندس حاتمی عضوشورای اسلامی شهر ارومیه:

سهم ارومیه از مرزی بودن محرومیت بیشتر

یاداشت:

چندی پیش که برای دفاع از پایاننامه به شهر تبریز رفته بودم در خیابان متوجه تردد آخرین ساخته های کارخانجات معتبر ماشین سازی دنیا در تبریز با شماره شهربانی غیر معمول و نامتعارف شدم،پس ازپرس و جو متوجه این امر شدم که در سایه تلاش مسئولین و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی  استان آذربایجان شرقی بویژه تبریز و ایجاد منطقه آزاد تجاری این امتیاز خاص نصیب شهروندان این شهر و استان شده، البته لازم بذکر است  که این امر یکی از صدها امتیاز و برخورداریهایی است که مردم آن استان در سایه توانایی و تلاش مسئولین بویژه نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی از آن بهره مند میشوند...

پیش خودم مقایسه ای قابل قبول و فهم برای عموم برای یافتن دلیل این همه تفاوت بین دو استان آذربایجان غربی وشرقی انجام دادم که نتیجه آن را بطور خلاصه در سه بند تقدیم مینمایم و مطمئنا با کمی تامل قابل ارتقا به سی نیز خواهد بود:

1 - استان آذربایجان غربی بلحاظ جاذبه های گردشگری که یکی از عوامل توسعه و رشد اقتصادی میتواند باشد بسیار سرتر و بالاتر از آذربایجان شرقی است،

-جاذبه های طبیعی اصلا قابل مقایسه نیستند و آذربایجان غربی در این خصوص یکی از مناطق ناب نه تنها ایران بلکه دنیاست ولی دریغ از حتی یک تبلیغات جامع برای شناساندن آن حداقل به هموطنان مان

-جاذبه های تاریخی آذربایجان غربی با دارا بودن مناطق تاریخی بسیار پر اهمیت همانند تخت سلیمان،کلیساهای باستانی، زادگاه زرتشت (روستای انبی واقع در دهستان ترگور شهرستان ارومیه)،قلعه دم دم و قلعه بردوک و.... اصلا قابل قیاس با آذربایجان شرقی نیست

-جاذبه های فرهنگی استان ما با توجه به اینکه این استان موطن ادیان و مذاهب وهمچنین مسکن فرهنگها و قومیتهای بسیار باارزش و اصیل میباشد میتواند بسیار در توسعه اقتصادی و اجتماعی موثر باشد که آذربایجان شرقی از آن بی بهره است...البته مدیریت غیر علمی و مدیر ناآگاه همواره این فرصت را همانند تهدید می بیند و عاملی برای توجیه محرومیتها. سوئیس یکی از ثروتمندترین، امنترین و توسعه یافته ترین کشورهای دنیاست در حالی که در آن کشور قومیتهای کاملا متفاوت زندگی میکنند. (سوئیس کشوری چندزبانه است و در آن چهار زبان آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانش به رسمیت شناخته می‌شوند.)

2 - موقعیت جغرافیایی و هم مرزی با کشورهای دیگر

- آذربایجان غربی  با عراق،ترکیه،آذربایجان همسایه است ولی آذربایجان شرقی فقط با ارمنستان و آذربایجان همسایه است که با اندک تامل متوجه میشویم که همسایگان ما میتوانند بسیار موثرتر از آنها باشند در حالی که آنها با وجود برتری ما بهره ی بهتری از این ویژگی میبرند...

3 - تفاوت در خاک و آب

- استان ما بلحاظ کشاورزی و باغبانی و منابع طبیعی و زمینهای قابل کشت و زرع و منابع آبی قابل استحصال بسیار سرتر از آذربایجان شرقی میباشد که البته شاید این برتری قابل قبول نباشد چون احتمالا مقرر گردد بعلت مدیریت غلط در گذشته که منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه شده کشاورزی ما تعطیل تا طبیعت  جبران مافات کند و آب خشکیده ی دریاچه را جبران نماید!!؟...

در نهایت در این مقایسه متوجه میشویم که ما از لحاظ عوامل طبیعی و موثر در برخورداری بیشتر در وضعیت بهتری قرار داریم واصولا مردم ما باید برخوردارتر بودند، لیکن واقعیت خلاف این است و آذربایجان شرقی درتمام ابعاد اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و علمی از ما سرتر، برخوردارتر، بهره مندتر و در کشور و دنیا در جایگاهی بهتری قرار دارد،آنان دارای کارخانجات و صنایع مطرح در کشور و حتی دنیا میباشند که بعنوان نمونه میتوان به کارخانه تراکتورسازی اشاره کرد که ما بخاطر مرزی بودن و رعایت مسائل امنیتی کشور نباید باشیم!(محرومیت بیشتر)،سیستم حمل ونقل وراه و جاده های آنان قابل مقایسه با ما نیستند،بیمارستان و پزشک و مراکز علمی و میزان اعتبارات و امکانات و .... آنها خیلی بیشتر از ماست

خلاصه اینکه اگر برای کودک ده ساله ویا اساتید بنام اقتصاد دنیا وضعیت و شرایط طبیعی دو استان را تعریف کنیم حتما خواهند گفت آذربایجان غربی باید برخوردارتر باشد ولی متاسفانه چنین نیست و بنده هرقدر دنبال دلیل  گشتم سرانجام به این نتیجه رسیدم که تفاوت در آدمهاست، آری تنها دلیل اینکه آنان از ما سرتر و برخوردارترند این است کهانسانهایی که در آنجا زندگی میکنند با ما فرق میکنند:

- مسئولین در آذربایجان شرقی،دلسوزانه و با علم و دانایی خاصی و تلاشی وصف ناپذیر و مدیریتی بی نظیر پیگیر مسائل شهر و استان خودشان میباشند....

- نمایندگان مردم بویژه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامیآنان همواره در تلاش برای امتیاز گیری به نفع استان و مردم بوده اند و تمام انرژی خودرا نزد وزرا صرف برداشتن و گماشتن مدیران نکرده اند!اگر هم بدنبال نامی بوده اند آنرا در تهیه نان برای موکلین خود جستجونموده اند.

- آنان و مسئولینشان تصوری بسیار دقیق و علمی از آینده داشتند و دارند؛ چشم انداز حرکتشان کاملا روشن و منطقی است و میدانند چکار کنند،آنان بجای توهم بدنبال تفاهم و درک صحیح بودند و در این راه موفق شده اند

- و اما دلیل اصلی را در مردم که دراصل، اصل وبنیان هر تفاوتی در جامعه هستند یافتم. در آذربایجان شرقی  عامه مردم،مثل مردم ما بخاطر نجابت و صداقتشان  گول شعار را نمیخورند بلکه بدنبال شعور هستند،مردم آنجا انتخابشان از روی آگاهی است نه بخاطر نسبت وخاطرخواهی وملاک خوب و بد بودن در آنجا کار کردن و نکردن است نه برخورد مودبانه و خنده های ملیحانه

ولی با این حساب، حال که مردم ما بر اساس شخصیت خود رفتار میکنند نه برمبنای عملکردها، تابه کی عملکرد ها نباید درخور شخصیت و ادب و نجابت و لیاقت مردم باشد،بقول معروف دردیزی بازه حیای گربه کجا رفته(در مثل مناقشه نیست).....

-درد را گفتیم،علت را هم گفتیم واکنون باید دنبال راه حل گشت که بنظر حقیر چاره نیز خود مردم هستند مردم باید توقعشان از نمایندگان بیشتر از یک روبوسی با محبت و یا چاق سلامتی دوستانه و یا حل مشکل شخصی باشدواز همه مهمتر مردم ما باید از لاک بیتفاوتی نسبت به عملکردها خارج شوند و در چهار چوب قانون و منطق سوال کنند و پاسخ بخواهند،مردم باید کلان نگر باشند و باید بدانند اگر این استان بتواند به کمک مدیریتی دانا و توانا و نمایندگانی متخصص و متکلم، داشته ها و ظرفیتها بالقوه خود را به حالت بالفعل در آورد:

-  دیگر فرزندش مشکل اشتغال نخواهد داشت که برای پیدا کردن کار برای فرزندش لازم باشد جلو هر کس و ناکس سر فرود بیاورد و ساعتها پشت درهای بسته  صبر کند و در انتظار بنشیند.نگاهی اجمالی به شهر بانه این امر را ثابت میکند.

- مردم  ما باید بدانند در چنین حالتی او دیگرلازم نیست برای تهیه لقمه نانی  دو فرزند خود را در بین برف و سرما وکولاک مرز بین ترکیه و ایران از دست بدهد و تا عمر دارد خون دل بخورد و حسرت از دست دادن  همزمان دو فرزند، زندگی او را به جهنمی تبدیل کند که خندیدن در آن دردآور است...

- مردم ما باید بدانند که مرزی بودن همواره خطری باالقوه و محدودیتها و محرومیتهایی را متوجه آنان و شهرشان و فرزندان آنان کرده و خواهد کرد چون هر مملکتی برای حفظ امنیت خودش مجبور به رعایت بعضی اصول در مرزها استفلذا در مقابل این باید امتیازاتی به آنان داده شودکه یکی از این امتیازات ایجاد منطقه ی آزاد تجاری است ولی متاسفانه تا به این تاریخ محقق نشده است. آنچه که امروز نصیب مردم ارومیه از مرزی بودن است محرومیت بیشتر و کشته و زخمی شدن جوانان و مردان آن در مرزها بخاطر عبور غیر قانونی از مرز و قاچاق و سرما و کولاک است، که می شود با تمهیدات و پیگیری و ایجاد زمینه مناسب این قاچاقی که همواره باعث خسارت به مرزنشینان  و مرزبانان گردیده است با دادوستد های قانونی مرزی جایگزین گردد و از این ضایعات جانسوز جلوگیری گردد. 

- مردم باید بدانند که در چنین حالتی ظرفیتهای واقعی ارومیه از قبیل اقلیم بی نظیر آن که با مدیریت صحیح میتواند سالانه میلیونها گردشگر را جذب خود کند و موقعیت بسیار خوب و استثنایی ارومیه میتواند این شهر را تبدیل به ترمینالی بین آسیا و اروپا نماید،نمود پیدا خواهد کرد و سالانه هزاران شغل و منبع درآمد برای ساکنانش بوجود خواهد آورد....

- مردم ما بدانند و بخواهند که این استان ورودی کشور جمهوری اسلامی ایران است و کسانی که وارد این استان میگردند در اصل چهر ه ی ایران اسلامی عزیز را میبینند و لازم  است این چهره از تمام لحاظ عمرانی، اقتصادی،  اجتماعی و بویژه زیرساختها همانند جاده و سیستم حمل و نقل... در حد و عظمت این مملکت باشد و در کنار صدها خواسته ی دیگر سوال کنند جاده ی اصلی ایران به ترکیه یعنی جاده سرو که بیش از سی سال است تعمیر و احداث آن طول کشیده است و هنوز هم ادامه دارد فقط به مردم و شهرستان ارومیه و استان آذربایجان غربی زیان وارد کرده است؟یا بخاطر سهل انگاری و عدم توجه خاص توانایی و قدرت نظام را هم زیر سوال برده است؟

ودر نهایت مردم نباید فراموش کنند خواسته بحق و قانونی هم اگر در قالبی ناحق و غیر قانونی مطرح گردد ناصواب و غیر قابل قبول است و مهمترین ابزار رسیدن به همه خواسته ها همدلی و همراهی است