در موسم «فجر انقلاب» نیازمند «فجر قلم» هستیم
یادداشت : دکتر محمد رضا علیزاده امامزاده
رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر ارومیه
بسمه تعالی
با بررسی متون صدر انقلاب و بعد از آن، در بین همه صفات و مشخصههایی که برای انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن بیان شده است مسلما بهترین وجه تسمیه «فجر» انقلاب بوده و است. چرا که در تمام ابعاد اجتماعی، سیاسی، و نیز بافت فرهنگی جامعه، تغییرات بنیادینی به معنای واقعی بوجود آمد. در بازطراحی و پیادهسازی ساختار جدید، دستورات و مبادی بنیادین دین مبین اسلام سرلوحه کار قرار داده شد و بدینترتیب سعی شد رگههای معنویت اسلام در تمام بافتهای ساخت اجتماعی نمود داشته باشد. از مهمترین ساختهای اجتماعی که در دوران بعد از انقلاب توجه ویژهای به آن شده است انقلاب فرهنگی، آموزش عالی و توسعه همه جانبه آن است. در این زمینه میتوان به سخن ماندگار رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خمینی کبیر (ره) اشاره نمود که فرمود «دانشگاه کارخانه انسانسازی است». ما حصل این تلاش و توسعه، در ارتقاء جایگاه و رتبه علمی ایران در سال 2015 نمود پیدا کرد که بر اساس شاخصهای پایگاه اطلاعاتی Scimago ایران در منطقه در رتبه اول قرار گرفت. بلافاصله بعد از انتشار این خبر، یک موج خبری بسیار بزرگتر و تاثیرگذارتر تحت عنوان «سرقت ادبی و بداخلاقی دانشمندان-محققان ایرانی» روی خروجی سایتهای محافل علمی و نیز خبرگزاریهای جهان قرار گرفت. طوریکه حلاوت کسب رتبه برتری در توسعه علم را خنثی کرده و اندیشمندان کشور در حالت دفاعی قرار گرفتند. همین دو رخداد پیدرپی بسیار جای تامل دارد به طوری که نیازمند اقدام به «فجر»ی دیگر، این بار در حوزه تولید و توسعه علم بسیار شدید احساس میشود.البته لازم به ذکر است که این احساس از مدتها پیش وجود داشته و در مقالات مختلفی مطرح شده است. در این راستا، نیازمند است در موضوعات پیشنهادی زیر -که بعضی از اهم مباحث مرتبط و مطرح در این حوزه است- اقدامات جدی و «فجر»گونه صورت گیرد.
الف) با بررسی متون مرتبط، آنچه که بیش از همه نمود پیدا میکند عدم ارتباط تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه است. به اذعان متخصصان امر، در ساختار اجتماعی ایران، دانشگاه و صنعت هر کدام بسان جزایر منفردی میمانند که اهداف و دغدغههای خاص خود را داشته و در بافت فعلی، برای حل مشکلات مطرح در هر حوزه، از ظرفیت همدیگر سود نمیبرند. یافتههای تحقیقات مختلف عوامل مختلفی را برای این وضعیت برشمردهاند که عدم وجود سازوکار و سیاستگذاریهای مناسب، عدم وجود اعتماد متقابل، عوامل فرهنگی و ... از مهمترین عوامل هستند.
ب) در این راستا دومین نکتهای که نیازمند توجه و بازطراحی مجدد است ارتباط بین آموزش و پژوهش در بستر آموزش عالی است. مسلما کسب رتبه برتر در منطقه بر اساس تولیدات علمی حاصل برجستگی این ارتباط است. چرا که در بستر آموزش عالی، توجه به امر تربیت نیروی انسانی متخصص با تاکید و تکیه بر آموزههای اسلامی در اولویت بوده است. اما با بررسی متون مرتبط، نکته و شکاف بزرگتری که در این زمینه مطرح است عدم توجه کافی به تاثیرگذاری اجتماعی-اقتصادی (Socio-economic Impact) این ارتباط است که یافتههای پژوهشی دلالت بر بسیار ضعیف بودن آن دارند. لذا جامعه علمی ما نیازمند انقلابی «فجر» گونهی دیگر در این زمینه نیز هست.
ج) به عنوان یک دانشگاهی، سومین موضوعی که کاملا بارز و قابل لمس بوده و احساس میکنم به یک انقلابی «فجر»گونه نیاز عاجل دارد. ناقص بودن و یا به عبارت بهتر، جامع و همه جانبه نبودن بعضی از شاخصهای کیفیتسنجی آموزش، پژوهش، منابع آموزشی و تولیدات پژوهشی در بستر آموزش عالی است. چرا که به اذعان اکثریت قریب به اتفاق یافتههای پژوهشی حوزههای مختلف، اتکا به شاخصهایی از قبیل تعداد استنادات، ضریب تاثیر نشریاتی که مقالات و آثار پژوهشی در آنها چاپ میشود، شاخص هاش (H-Index) محققان و غیره، تاثیراتی از قبیل رشد و توسعه یک جانبه در امر تولیدات علمی داشته و جنبه تاثیرگذاری اجتماعی-اقتصادی آن که مهمتر است تا حدود زیادی نادیده گرفته شده است. در یک چنین بستری ممکن است بعضی از افراد شبه محقق، با استناد به شاخصهای کمی مورد قبول سازمانهای ذیربط، بداخلاقیهایی نیز مرتکب شوند. فکر میکنم 58 مقاله retracted شده در نشریات توسط ناشر اشپرینگر در این چارچوب قابل پیشبینی است.
از این رو انتظار میرود در این ایام که یادآور خاطرات پیروزی انقلاب «فجر» گونه اسلامی ایران است، انقلابی فجر گونه دیگری نیز در حوزه آموزش عالی، علم، دانش، صنعت، آموزش و پژوهش در بافت و ساختار جمهوری اسلامی ایران روی بدهد که مسلما حاصل این سیاستگذاری دستیابی به دانش بومی سطح بالاتر، سطح رفاه اجتماعی بهتر و سطح اقتصادی- صنعتی مستقلتر است.